چـــــــــــــــادر تو تلافی غروبی است…
که در آن روز به زور چادر از سر زنان حرم پیامبر می کشیدند…
چادر تو میراث خون دل های خیمه نشینان ظهر عاشوراست …
و چادر سرکردنت به همین سادگی انتقام کربــــــــــــــــلا ست….
مروری به آیاتی که درباره انتخاب افراد از سوی خداوند یا پیشوایان معصوم آمده، ما را به این مطلب رهنمون می‌سازد که در انتخاب افراد در هر جایگاهی ،باید صلاحیت افراد و تعهد آنان را ملاک قرار دهد.
در داستان انتخاب طالوت در قرآن آمده است، برخی انگیزه‌های غیر الهی، مانند نَسَب عالی و ثروت فراوان را ملاک انتخاب فرمانده و رهبر می‌دانستند؛ “قَالُوَّا أَنَّی‌َ یَکُون‌ُ لَه‌ُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْن‌ُ أَحَق‌ُّ بِالْمُلْکِ مِنْه‌ُ وَلَم‌ْ یُؤْت‌َ سَعَة‌ً مِّن‌َ الْمَال؛(بقره،247) گفتند:چگونه او بر ما حکومت کند با این که ما از او شایسته‌تریم و او ثروت زیادی ندارد"، ولی پیامبرشان در مورد انتخاب طالوت به آنان گفت:"إِن‌َّ اللَّه‌َ اصْطَفَـَه‌ُ عَلَیْکُم‌ْ وَزَادَه‌ُ بَسْطَة‌ً فِی الْعِلْم‌ِ وَالْجِسْم‌ِ وَاللَّه‌ُ یُؤْتِی مُلْکَه‌ُ مَن یَشَآءُ وَاللَّه‌ُ وَ َسِع‌ٌ عَلِیم‌ٌ؛(بقره،247) خدا او را بر شما برگزید و او را در علم و ]قدرت[ جسم وسعت بخشیده است."(ر.ک:تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 2، ص 247، دارالکتب الاسلامیة.)
از این آیه و روایاتی که تعصب‌های قبیله‌ای و گروهی و هوای نفس را در انتخاب افراد به شدت مذمت می‌کند، فهمیده می‌شود، امت اسلامی، در انتخابات دو وظیفه بسیار حساس بر عهده دارد که اگر آنها را رعایت نکند، وظیفه دینی خود را انجام نداده و در پیشگاه خدای متعال مقصر است.
وظیفه اول:فردی را که می‌خواهد انتخاب کند، تنها برای رضای خدا و مصلحت امت اسلامی انتخاب نماید و در انتخاب او هیچ انگیزه‌ای، غیر از انتخاب اصلح که تنها راه حاکمیت صالحان است نداشته باشد.
وظیفة دوم:منتخب خود را به طور کامل شناخته و او را در دیانت و صداقت، امتحان کرده باشد و میزان کارایی او را برای کاری که انتخاب می‌کند بداند. چنان که در قرآن کریم آمده است:"إِن‌َّ اللَّه‌َ یَأْمُرُکُم‌ْ أَن تُؤَدُّوا الاْ ؟َمَـَنَـَت‌ِ إِلَی‌ََّ أَهْلِهَا؛(نسأ،58) خدا به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانشان بازگردانید". امروز، ادارة جامعه اسلامی، امانتی است که از سوی مردم به مسئولین سپرده می‌شود، لذا وظیفه مردم است این امانت را به کسانی که اهلیت و صلاحیت دارند بسپارند.(ر.ک:انتخابات از نظر اسلام و قانون اساسی، یحیی سلطانی، ص 77، نشر ماهنامه پاسدار اسلام.)
حضرت امیرالمؤمنین‌نیز در ضمن آیین نامة حکومتی که برای مالک اشتر می‌نویسد به او می‌فرماید:بخیل را در مشورت کردن دخالت نده که تو را از نیکوکاری باز می‌دارد و از تنگدستی می‌ترساند. ترسو را در مشورت دخالت نده که در انجام کارها روحیة تو را سست می‌کند. حریص را نیز در مشورت دخالت نده که حرص را با ستمکاری در نظرت زینت می‌دهد…بدترین وزیران تو کسی است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده و در گناهان آنان شرکت داشته، پس مبادا چنین افرادی محرم راز تو باشند…تو باید جانشینانی بهتر از آنان داشته باشی که قدرت فکری امثال آنان را داشته، اما گناهان و کردار زشت آنها را نداشته باشند. کسانی که ستمکاری را بر ستمی یاری نکرده و گناهکاری را در گناهی کمک نرسانده باشند.(نهج البلاغه، نامة 53.)
نغمه ریزید غیاب مه نو آخر شد
باده خرم عید است که در ساغر شد
روز عید است ، سوی میکده آیید به شکر
که ببخشند هر آنکس که در این دفتر شد . . .
عید سعید فطر بر شما مبارک
.
.
.
تا که چشمم باز شد دیدم که یارم رفته است / ماه مهمانی تمام و مه‌نگارم رفته است
با گل این بوستان تازه انسی داشتم / گرم گل بودم که دیدم گلعذارم رفته است
عید شما مبارک
قدس آبروی همه مسلمانان است
بر فاطمه محبوبه ذات ازلی بر حجت حق بر آل یس صلوات
خدایا چند روز دیگر شیاطین را به غل و زنجیر می کشی اما تو بگو
با شیطان نفسم که بر ویرانه دلم اردو زده ،چه کنم؟؟؟؟
خدایا، تو میدانی که چه می کشیم ، پنداری که چون شمع ذوب می شویم ، آب می شویم …
ما ازمردن نمی هراسیم ، اما میترسیم بعد ازما ایمان را سر ببرند و اگر نسوزیم هم که روشنائی می رود و جای خود را دوباره به شب می سپارد ، پس چه باید کرد؟
از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند وهم باید بمانیم تا فردا شهید نشود ، عجب دردی …
چه می شد امروز شهید می شدیم و فردا زنده می شدیم تا دوباره شهید شویم …
بخشی از وصیت نامه
شهید مهدی رجب بیگی
مزدوران آل سعود می گویند ما شیرهای اهل سنت هستیم!
خب می پرسیم مقابل چه کسی؟
می گویند شیرهای اهل سنت مقابل ایران هستیم!
چقدر شماها (آل سعود) خنده دار هستید! وقتی صدام به کویت حمله کرد همه ی شماها فرار کردید و آمریکا را آوردید تا از شما حمایت کند! صدامی که در آن زمان از پس ایران بر نیامد! نه ایران در زمان کنونی با این پیشرفت نظامی …
آیت الله باقر النمر
منبع : تابناک
آقا
من اصلِ انتظار تو را برده ام زِ یاد
با انتظارهای فراوانم از شما …
دعا پشتِ دعا برای آمدنت ،
گناه پشتِ گناه برای نیامدنت ،
دل درگیر ، میان این دو انتخاب؛
کدام آخر؟ آمدنت یا نیامدنت؟!
من یک دختر ایرانیم…
بدان….!!
“حوای ” کسی نمیشوم …
که به هوای دیگری برود…
تنهاییم را با کسی قسمت نمیکنم …
که روزی تنهایم بگذارد…
روح خداست که در من دمیده شده و احساس نام گرفته …
ارزان نمیفروشمش…
دستهایم بالین کودک فردایم خواهد شد…
بی حرمتش نمیکنم و به هر کسی نمیسپارمش…
باران بی وقفه این روزها…
هوای عاشقی به سرم می اندازد…
لبریزم از مهر اما استوار…!
“سودای دلم ” قسمت هر کسی نیست…
عشق حوای ایرانی ، با شکوه است و بزرگ …
آدمی را برای همراهی برمیگزیند :
شریف…
لایق…
فروتن…
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
میز ریاست مردان خدا زانوی آنهاست…..
گزيده‌اي از سيره سياسي امام راحل قدس الله نفسه (بيانيه 29/4/67 پس از قبول قطعنامه)
دست از مبارزه برنمي‌داريم!
…ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا كسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظالم بر نمي‌داریم… ما برای احقاق حقوق فقرا در جوامع بشری تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم كرد.
جنگ تمام نشده!
… امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار، و جنگ پابرهنه‌ها و مرفهین بی درد شروع شده است و من دست و بازوی همه عزیزانی كه در سراسر جهان كوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند مي‌بوسم.
حفظ اسلام و اصول انقلاب مهمتر از اقتصاد و آسايش!
همه می‌دانیم كه كشور ما در حال جنگ و انقلاب سختیها و مشكلاتی را تحمل كرده و كسی مدعی آن نیست كه طبقات محروم و ضعیف و كم‌درآمد و خصوصا اقشار كارمند و اداری، در تنگنای مسائل اقتصادی نیستند، ولی آن چیزی كه همه مردم ما فراتر از آن را فكر مي‌كنند مسئله حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ایران ثابت كرده اند كه تحمل گرسنگی و تشنگی را دارند، ولی تحمل شكست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت.
مبـارزه همراه با رفاه اقتصادي امكان ندارد!
مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست و آنها كه تصور مي‌كنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه‌اند.
بحث مبارزه و رفاه و سرمایه ، بحث قیام و راحت‌طلبی ، بحث دنیاخواهی و آخرت‌جویی دو مقوله‌اي است كه هرگز با هم جمع نمي‌شوند و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.
جنگ ما جغرفيا و مرز نمي‌شناسد!
جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمي‌شناسد و ما باید در جنگ اعتقادیمان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم. امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است. و مسلمانان در یك تشكیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق كاخهای سفید و سرخ را از بین خواهند برد.
چه شيرينيي بالاتر از شكست دشمنان!
انشاءاللّه ملت بزرگ ایران با پشتیبانی مادی و معنوی خود از انقلاب، سختیهای جنگ را به شیرینی شكست دشمنان خدا در دنیا جبران مي‌كند. و چه شیرینی بالاتر از اینكه ملت بزرگ ایران مثل یك صاعقه بر سر آمریكا فرود آمده است! چه شیرینی بالاتر از اینكه ملت ایران شیشه حیات آمریكا را در این كشور شكسته است! و انشاءاللّه شیرینی تمام ناشدنی آن را در جهان آخرت خواهند چشید.
جهاد و شهادت، ميراث ماندگار سيدالشهدا(ع)
خوشا به حال مجاهدان! خوشا به حال وارثان حسین(علیه السلام)! اذناب آمریكا باید بدانند كه شهادت در راه خدا مسئله‌اي نیست كه بشود با پیروزی یا شكست در صحنه‌‌هاي نبرد مقایسه شود. مقام شهادت، خود اوج بندگی و سیر و سلوك در عالم معنویت است.
امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشكهای دشمنان باز كرده است و همچون همه عاشقان شهادت، برای درك شهادت روزشماری مي‌كند.
ارزش شهادت به حفظ خاك نيست.
نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بكشانیم كه بگوییم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و یا شهرهای دیگر آزاد شد. تمامی اینها خیالات باطل ملی‌گراهاست. ملی‌گراها تصور نمودند ما هدفمان پیاده كردن اهداف بین الملل اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است. ما هدفمان بالاتر از آن است.
تا شرك كفر هست مبارزه هست.
ما مي‌گوییم تا شرك و كفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملكت با كسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا اللّه را بر قلل رفیع كرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم. پس اي فرزندان ارتشی و سپاهی و بسیجی‌ام، و اي نیروهای مردمی ، هرگز از دست دادن موضعی را با تأثر و گرفتن مكانی را با غرور و شادی بیان نكنید كه اینها در برابر هدف شما به قدری ناچیزند كه تمامی دنیا در مقایسه با آخرت.
صفحات: 1· 2
خداوند متعال در قرآن کریم به ماجرای ابرهه و فیل سواران حبشه، اشاره کرد و سوره ویژه ای با نام «الفیل» نازل فرمود. قرآن در ابتدای سوره چنین می فرماید: «آیا ندیدى پروردگارت با اصحاب فیل چه کرد»؟[۱] فیل، ۱، «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیلِ».
آنها با آن همه لشگر و قدرت آمده بودند تا خانه خدا را ویران سازند، و خداوند با لشگرى به ظاهر بسیار کوچک و ناچیز، آنها را درهم کوبید، فیل ها را با پرنده هاى کوچک، و سلاح هاى پیشرفته آن روز را با سنگریزه (سجیل) از کار انداخت، تا ضعف و ناتوانى این انسان مغرور و خیره سر را در برابر قدرت الهى ظاهر و آشکار سازد.
سپس قرآن مى افزاید: «آیا خداوند نقشه آنها را در ضلالت و تباهى قرار نداد»؟[2] فیل، ۲، «أَ لَمْ یَجْعَلْ کیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ».
آنها قصد داشتند خانه کعبه را خراب کنند، به این امید که به کلیساى یمن مرکزیت بخشند، و تمام قبائل عرب را متوجه آن جا سازند، اما آنها نه تنها به مقصد خود نرسیدند، بلکه این ماجرا که آوازه اش در تمام جزیره العرب پیچید بر عظمت مکه و خانه کعبه افزود، و دل هاى مشتاقان را بیش از پیش متوجه آن ساخت و به آن دیار امنیت بیشترى بخشید. و منظور از «ضلالت» که همان گمراه ساختن است این است که آنها هرگز به هدف خود نرسیدند.
پروردگارا !اکنون پادشاه عربستان ابرهه جدید است که حتی ماه حرام تو هم حرمت نمی نهند و آتش بر سر مردمانی می ریزد که معتقد به تو و پیرو راه پیامبرت هستند .
جهان امروز پره شده از مستضعفان و مظلومانی که چشم به آسمان دوخته اند تا ظهور دوباره ابابیل هایت را ببیند .
مگر نه اینکه فرموده ای زمین ارثیه مستضعفان است!( وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴿۵﴾قصص) پس به لطف خودت این منت را تمام کن و همه مستضعفان را از زیر یوغ فرعونیان نجات ببخش .و چشم ما را به آن طلعت رشیده امام زمان (عج)منور بفرما.
اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ
در سیره عملی پیامبر اکرم (ص) و بر پایه آیات فروانی از قرآن می توان چند روش مشخص را در دعوت مردم به اسلام بازشناسی کرد.نخستین و اصیل ترین شیوه بر اساس هدایت فکری مردم از طریق استدلال و تقویت روح تفکر و تعمق در مردم بود این شیوه تا آخر به دعوت مکرر قرآن به تأمل و تدبر و نیز توصیه به رسول خدا برای « دعوت به حکمت و موعظه» و «مجادله به احسن» نشان آن بود که این راه ادامه دارد و پیامبر (ص) نیز توانست با همین شیوه عده زیادی را به اسلام فرا خواند.و مردم مدینه از طریق آشنایی با قرآن اسلام را پذیرفتند آنگونه که شهرت یافت که «فتحت المدینه بالقرآن»(فتوح البلدان ص 7)
در جریان فتح مکه ،رسول خدا (ص)خالد بن ولید را برای دعوت بنی جذیمه به اسلام و نه جنگ با آنان(داعیاً الی الاسلام و لم یبعثه مقاتلاً )به سوی ایشان فرستاد اما خالد به جنگ به آنان پرداخت و عده ای از اسیران را کشت .پیامبر (ص) از اقدام زشت خالد تبری جست و حضرت علی (ع) را فرستاد تا دیه کشته ها را بپردازد و آنچه را بنی جذیمه از دست داده بودند جبران کند (طبقات الکبری ج 2 ص 147)
حضرت پیش از جنگ با بنی قریظه آنان را به اسلام دعوت کرد و وقتی امیر را به فرماندهی سریه ای می فرستاد او را به طور خاص به تقوای الهی توصیه کرده به رفتار شایسته با مسلمانان فرا می خواند آنگاه به او می فرمود: به نام خدا در راه خدا پیکار کن با کافران برای خدا بجنگ، جنک کن اما غدر مکن ،مثله ،نکن و کودکان را نکش وقتی با مشرک برخورد کردی او را به سه چیز دعوت کن هرکدام را پذیرفت همان را از وی قبول کن نخست به اسلام ،اگر پذیرفت رهایشان کن،اما از ایشان بخواه به دارمهاجرین بیایند و از حقوق یک مهاجر برخوردار شوند ، در غیر این صورت همچون اعراب از مسلمین هستند که احکامی که خدا بر مومنین نازل کرده بر آنان نیز لازم است جز اینکه از غنایم سهمی ندارند مگر آنکه همراه مسلمان جهاد کنند اگر اسلام را نپذیرفتند ،آنان را به پذیرش جزیه فرا خوان اگر نپذیرفتند با آنان مقاتله کن .
حتی در اوج سخت گیری مسلمان بر مشرکین دستور صریح قرآن این بود که هرگاه یکی از مشرکین به تو پناه آورد پناهش ده،تا کلام خدا بشنود ،سپس به مکان امنش برسان زیرا اینان مردمی نادانند(توبه 6)
و زمانی که گروهی اسیر نزد آن حضرت آوردند از مسلمانان سوال شد:که آیا اسلام را بر آنان عرضه کرده اند گفتند: نه ،آن حضرت فرمود : پس آنان را به محل امنشان فرستید و آنگاه آیات 45 و 46 سوره احزاب را تلاوت نمودند. يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً45وَ داعِياً إِلَي اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنيراً46
به هر شکل اساس دعوت بر پایه هدایت مردم به توحید بوده و به همین دلیل و پیش از هرچیز هدف رسول خدا(ص) آشنا ساختن مردم به توحید و نبوت بوده است و الفت دادن قلوب (ومؤلفه قلوبهم) و ایجاد آرامش و رفع اختلاف بین ابنای بشر بوده است.
این گوشه ای از رفتار نظامی پیامبر اکرم (ص) با مشرکان بود چگونه است که گروهی سلفی و تکفیری همچون داعش با رفتارهای غیر انسانی آن هم با هم کیشان و مسلمانان و دیگر مذاهب دنیا ادعای پیروی از پیامبر رحمت و رأفت دارند و در زیر پرچم محمد رسول الله بزرگترین جنایات را مرتکب می شوند؟
بر ما فرض مسلم است که به عنوان شیعه و پیرو دین پیامبر رحمت ،سیره اخلاقی ایشان را به گوش جهانیان برسانیم و از رفتار دین ستیزان و دین گریزان اسلام تبری بجوییم.
دین ما دین رحمت و آرامش و پیامبر ما پیامبر رأفت و محبت است .اما گروهی به نام پیامبر اسلام و دین اسلام و زیر لوای نام الله بزرگترین جنایات قرن را مرتکب می شوند.
تروریستهای داعش که نام دولت اسلامی عراق و شام را برخود گذاشته اند، مدعی تلاش برای تشکیل خلافت اسلامی و اجرای شریعت اسلامی هستند، اما حرف و عمل آنها کاملا از هم فاصله دارد، زیرا بر خلاف ادعای تلاش برای اجرای شریعت اسلامی، وحشیانه ترین جنایات که اوج آن سربریدن انسانهای بیگناه و مخالفان خود با گفتن کلمه الله اکبر و بازی کردن با سرهای آنهاست، به تفریح تروریستها تبدیل شده است و مهمترین نتیجه این اقدامات غیرانسانی و وحشیانه، مخدوش شدن وجهه دین اسلام که دین انسان سازی و صلح و اعتدال است و دادن بهانه به دشمنان اسلام و صهیونیسم جهانی برای تشدید هجمه خود به اسلام و پدیده اسلام هراسی بوده است.
من به عنوان شیعه آل محمد(ص) به دنیا اعلام می کنم داعش یک گروه دین گریز و دین ستیز است.
ولعنه الله علی القوم الظالمین من الان الی قیام یوم الدین
اين روزهاي يمن
را فكر كنيم…
چه شد كه به اينجا رسيد؟
قطعاً پيامهاي بي شماري براي ما هست!
از غفلت و عدم بصيرت
از حماقت و نديدن حق
از شقاوت و غرور
از جهالت و تنگ نظري
نتيجه
كشتار كودكان و زنان
غمهاي دل مادران و پدران
ويراني و دلشكستگي
يمن امسال عيد مبعث را به خود نديد…
و اين يعني
تاريكي فكري اگر ارادي باشد
مي تواند نور دانايي
را حتي براي چند صباحي بپوشاند
تا جاييكه
عيد را نبيني.
اگر خدا دعاهای شما را مستجاب کند، ایمانتان را افزایش داده
اگر با تاخیر مستجاب کند، صبرتان را زیاد کرده
و اگر مستجاب نکند، چیز بهتری برایتان در نظر دارد . . .
دقت کردی؟
گاهی… جای رحمت ميشويم زحمت
جای محرم ميشوم مجرم
جای ژست ميشويم زشت
جای يار ميشويم بار
جای قصه ميشويم غصه
جای زبان ميشويم زيان و….
پس زيادی به خودمان مغرور نباشيم چون با يک نقطه جابجا ميشويم
او روزی با بذر یک گل
به دنیا آمد
با قرآن و آینه دوست شد
و تنها سهم او از زمین کوچ بود
گلها به چشمانش سوگند می خوردند و به دستش، آبـ ها
و همچنان قطره قطره میچکند بر مساحت نبودنش …
